هورری نام مردمی است که بین دریای خزر تا رود دجله در ۴۰۰۰ – ۴۵۰۰ سال پیش از این زندگی میکردهاند. هورّیها بین کوههای زاگرس تا سواحل مدیترانه بین سالهای ۱۶۰۰ الی ۲۵۰۰ ق.م تمدنی برپا نموده و امپراتوری خود را بنا نمودند. مدنیت هئتیت ها نیز متعلق بدانان است. هورّی ها ۱۵ قرن پیش از میلاد رقیب سرسختی برای مدنیت مصر و بابل بوده اند.
هرچند زبان هورّیها از بین رفته و امروز کمتر آثاری از آنان در دست است، اما زبانشناسان پیوند بین زبان هورّیها و زبان ملل قفقاز را تایید میکنند. از کتیبهی کشف شده ی هوریان ازخاتوشا – پایتخت هورّیها، به خط میخی نشان میدهد آنان پیش از هئتیتها دارای مدنیتی بالاتر بودهاند. آنان پادشاهی میتان را بنا نهاده و با آنان می زیسته اند. همه ی اسناد تاریخی از پیوستگی هورّیان با میتانها حکایت دارد. بنا بر نوشته ی همین مورخان، هورّیها بیشتر بین کوه های زاگرس و دریای اورمیه میزیسته و ریشه ی فرهنگ خود را در این سرزمین نهاده اند. آنان با دوستی در کنار ملل دیگر زیسته اند، برای حفظ خود هم که شده در صلح و صفا با دیگران عمر گذرانده اند؛ اما در برابر هجوم دیگران ساکت ننشسته اند.
اگر زبان هور،یها را با زبان ملل قفقاز یکی بدانیم اینک نامهای شهر اورفا – تورفای امروزی از آنان گرفته شده است و زبانشناسان آنرا آسیایی میدانند. برخی هم آنان را آریایی دانسته اند! امروز کتیبهای در بوغازکوی از هورّیها بدست آمده میتواند بسیاری از معماها را حل نماید. هورّیها در پرورش اسب مهارت داشته و در کشاورزی هم ورزیده بودهاند. زنان در بین هورّیها احترام وافر داشته است. در بارهی دین و آئین آنان نیز اطلاعات ارزشمندی در دست نیست. اما تاکید شده است که هوریها به خدایان چندی معتقد بوده اند.
هورّیان از پروتوترکان ایران مانند سومریان، هئتیتها، گوتّیها و لوللوبیها و مانناها و ساکاها بشمار میآیند. آثار باقی مانده از هوریان را میتوان در اورفا، اورمیه، سلماس و توروس دید. این سرزمینها در دوران پیش از میلاد با نام ناییر نامیده میشدند. هوریان هم مانند سومریان و گوتیها از آسیای میانه آمدهاند. برخی از مورخان نقش آنان در تاسیس گوتیها و لوللوبیها سخن رانده و زبان آنان را التصاقی ذکر کردهاند. کتیبهای که از تپهی حسنلو از ۲۴۰۰ سال ق.م کشف شده است بازمانده از نیشاری شاه هوریها میباشد. کتیبهای دیگر از ساشارنار یکی دیگر از شاهان هورّی، از ۱۴۵۰ ق.م باقی مانده است. سلسله ی دیگری با نام هورپاتیلا از هورّیها تا امروز باقی مانده است. پروفسور دایسون تحقیقات ارزندهای در بارهی هورّیها انجام داده است. وجود تمدن هورّیها در جام حسنلو دیده میشود. در سال ۱۹۰۵ در ۱۵ کیلومتری سلماس مجسمههایی از انسان بالدار، با دو کمان و گاو پیدا شده است. در نزدیکی دریاچهی اورمیه تا اشنویه تپههایی بازمانده از هورّیها و لوللوبیها نگهداری میشود. علاوه بر نابور، اسناد ارزشمندی در کرکوک و نوزی هم بدست آمده است.
اسناد موجود نشان میدهد که ارابه را هورّیها ساختهاند. در منطقهی هوراند روستایی با نام هوری بره از مناطق قاراداغ شناخته شده است. نامهایی مانند هورات، هوری بره، هووای، هوای دره، هوروشه و غیره بازمانده از هورّیهاست. مورخان نوشتهاند که هورّیها از ۲۵۰۰ ق.م از قفقاز کوچ کرده و در اطراف اورمیه ساکن شدند. آنان مدنیتی آفریدند که تا ۱۵۰۰ سال ق.م تداوم یافت. آنان از نژاد گوتّی و لوللوبی بوده و زبانشان نیز با آنان همریشه تلقی میشد.
دکتر دیلمقانی هورّیان را نخستین خاقانهایی میشمارد که مدنیتی در آذربایجان بوجود آورده و کتیبههایی از خود به یادگار نهادهاند. دکتر زهتابی هم با ارائهی فاکتهای تاریخی، التصاقی بودن زبان آنان را اثبات کرده است.
زبان هورّیان را جزو زبانهای قفقازی Caucasian Languagesمیدانند. زبان قفقازی به سه شاخهی زیر تقسیم میگردد: گروه زبانهای شمال غربی شامل چرکس و آبخاز، گروه زبانهای شمال شرقی شامل لزگی، آوار و داغستان و گروه سوم زبانهای گرجی و مینکرلی.
متون مربوط به هوریها در آغاز قرن بیستم از بوغازکوی یافت شد. در میان این متون، نامهای است به خط اکدی از زبان نیشاری و اورکیش و ماواری از شاهان هوری که حدود ۳۰۰۰ سال ق.م نوشته شده است. از حفریات “راس الشمرا” معلوم شد که هوریان موجود در شهر اوگاریت با زبان هوری سخن میگفتهاند. از متون یافته شده از آرشیو “ماری” نشان میدهد که نوشتههای هوری بسیار بیشتر از اینها بوده است. اسناد هاتوشاش و بوغازکوی تاثیر این زبان و خط را نشان میدهند. اما اخیرا متنی به زبان هورّیها بدست آمده که نامهایست از زبان “توش رانا” به فرعون مصر یعنی آمنوفیس سوم نوشته شده است. این نامه ۱۴۰۰ سال ق.م نوشته شده و از خرابههای “تل العماره” بدست آمده است. منابع بدست آمده نشان میدهد هورّیها مدنیت بابلی را اخذ کرده و در قبال آن، تربیت اسب را بدانان یاد دادهاند.
هرچند هورّیها امپراتوری پایدار و ثابتی نیافریدند اما از نظر مدنیت بسیار توانمند بودهاند. اسناد موجود از منابع سومری و گوتّیزبان در بارهی هورّیها اطلاعاتی بدست میدهند. زبان بازمانده در اطراف اورمیه نشان از زبان هوریهایی تلقی میگردد که دو هزار سال قبل از میلاد، در مناطق یادشده تا کرکوک میزیستهاند. برخی اسناد مربوط به هورّیها از اطراف کرکوک بدست آمده است. محققان امروز با دستی پر، از اسناد هورّیان در اطراف کرکوک سخن میرانند. التصاقی زبان بودن زبان آنان موردی است که امروزه دیگر تردیدی باقی نمانده است. مورخان تاکید میکنند که هوریان بعدها سرزمین خود را برای مانناها باقی نهادهاند و از بین نرفتهاند. امروزه تاثیر زبان آنان را در زبان امروزی مردم آذربایجان مییابند. اسامی روستاها، رودها و چشمههای و دیگر اسامی جغرافیایی قاراداغ، اورمیه و غیره را دلیلی محکم بر این ارتباط میدانند. در بینالنهرین نیز باقیماندهی تاثیر این زبان انکارناپذیر دانسته شده است. لوحههای یافت شده از کرکوک و کاپادوکیه خبر از هوریها میدهد. نام “نامار” نخست “ناوار” بوده و بعدها “نامرو” شده که امروز هم باقی است.
هرچند اسناد پیداشده از بوغازکوی اطلاعات تازهای از هوریان بدست میدهد و التصاقی زبان بودن آنان را تائید میکند، در عین حال، آثار مگالیتیک پیدا شده از حفریات اطراف اردبیل هم توجه باستانشناسان را جلب کرده است. منطقه “شهر یئری” که به دوران ۴ هزار سال پیش مربوط میگردد تاریخ هوریان را به عیان نشان میدهد.
پژوهشگران بر اساس لوحههای پیدا شده در بوغازکوی باور دارند که هوریان در ۲ هزار سال پیش دارای مدنیتی بسیار نزدیک به میتانها بودهاند. هئتیتها در زمان مورسیلیس در سال ۱۵۹۵ ق.م به بابل هجوم آورده و موقع بازگشت با هورریان مواجه شدهاند. در کتیبههای هاتوشا در بوغازکوی، از وضع خوب هورّیها سخن گفته میشود. زبان آنان را التصاقی دانسته و گفتهاند که هوریان در ۲۰۰۰ ق.م خط میخی را بکار گرفتهاند. متون دیگری هم از هورریان در هاتوشا، اوگاریت و شاپیتووا بدست آمده است. بر اساس همین متون میتوان قبول کرد که زبان هوریها بعدها در زبان سوبارتی و سامی تاثیر نهاده و از بین رفته است.
منابع:
۱) زهتابي، محمدتقی؛ ایران تورکلرینین اسکی تاریخی، جلد اول، تبریز، ۱۳۷۶٫
۲)عزتالله نگهبان، ظروف فلزي مارليك، مجله ميراث فرهنگي، سال سوم، شماره ۵ ، ۱۳۷۰ .
۳)قرار علییف، پادشاهی ماد، ترجمهی کامبیز میربهاء، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۸٫
۴)چارلز برنی، مارشال لانگ، تاریخ اقوام کوهنشین شمال غربی ایران، ترجمهی هوشنگ صدیقی ، انتشارات نگاه، ۱۳۸۶٫
۵)دیاکونوف، تاریخ ماد، دیاکونوف، ترجمهی کریم کشاورز، انتشارات پیام تهران، ۱۳۵۷٫
۶)امید عطاییفرد، ایران بزرگ، انتشارات اطلاعات، ۱۳۸۴٫
۷)رقیه بهزادی٫ قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، انتشارات طهوری، ۱۳۸۶٫
۸)شاپور رواسانی، جامعه بزرگ شرق، نشر شمع، ۱۳۷۰٫
منبع: م. کریمی، تاریخ ادبیات آذربایجان، جلد اول، زنجان، انتشارات نیکان کتاب، ص ۳۴ – ۴۱/.